نشسته ام کنار بید مجنونی
که به شوق سجده بر چمن و رقص در باد
گیسوان بلند خود را به زیبائی بافته
و چون کمانی خوش نقش به فرش انداخته
قیل و قال کلاغها و سر وصدای ماشینها
گوش سکوت را کر کرده
کلاغها به سوگواری ی کلاغی صاعقه زده مشغولند
و آدمها به فرار از مهلکه ای خود ساخته بهم می لولند
بی خیال از هر دو اشان به سجده بر چمن و رقص در باد
بید مجنون می اندیشم...............
برچسبها: