شعرکوهستان(شعرهای حمید ثابتی) | ||||
|
چه سخت است دل کندن و دور شدن از تو و چه غم انگیز است جدا شدن از سالهای سال با تو بودن و با تو در هوای بی صدای زمان نفس کشیدن و عادت کردن و پیوند زدن اشکها و لبخندها داشتن ها و نداشتن ها و چه رنج آور است گذر از تو و ماندن بی تو در سکوت بهت زده ی قلم ولی زندگی جاری است همچون آبشارهاری پاک و زلال و ادامه دارد حرکت در واژه ی غریب بودن؟ که همه امان مدتی داریم؟ عمری کوتا یا بلند جانی زیاد یا کم و فرصتی اندک یا بزرگ پس صبوری میکنم و با تلاشم خاطراتت را در ذهنم جاری میسازم تا هم تو بمانی و هم من در این روزگار سخت که زود فراموش میشویم و محو میگردیم از نگاه اهالی ی شهر..... برچسبها:
برچسبها: برای تنهائی اتان هزینه کنید هر چند که سخت ودشوار باشد تمرین کنید تنهائی را و اجازه ندهید حریم امن و آرام بخش درونتان را کسی بشکند برای خود گوشه ای دنج داشته باشید و به انسانها اندازه ی شخصیتشان احترام بگذارید به کسی اعتماد نکنید و پیمان اخوت نبندید بسیاری از انسانها دوستی و دوست داشتنهایشان برای لحظاتی است که تنها مانده اند؟ وقتتان را تلف آنها نکنید آنها با یک چای و قهوه دوستی جدید پیدا میکنند؟ لذتهای درونی اتان را برای کسی نقل نکنید زندگی کنید آنگونه که میخواهید و هر کسی را لایق معاشرت با خود ندانید اصیل باشید و در ارتباط با انسانها اصالت را ملکه ی ذهن خود گردانید تا مورد سو استفاده قرار نگیرید؟ انسانها بزرگ نمیشوند مگر بزرگ فکر کنند و اندیشه نمایند..... برچسبها: |
|